مهمان مجازی

وب نوشته های سید مصطفی حسینی

مهمان مجازی

وب نوشته های سید مصطفی حسینی

خنده!

سرعت اینترنت انقدر پایینه که اگه الان شخصاً پیاده برم از رییس گوگل سوال کنم، زودتر به نتیجه میرسم؛ تا بخوام سرچ کنم! 

...

  

زنگ زدم پشتیبانی میگم: چرا سرعت اینترنتم کم شده؟

میگه: چون کندی سرعت دارین!

خیالم راحت شد، پس دلیلش اینه! البته خودمم شک کرده بودم!

 

بابام حسرت زمان باباش را می خورد، منم حسرت زمان بابام رو می خورم، اما اگه پسر من بخواد حسرت زمان منو بخوره همچین با پشت دست میزنم تو دهنش که نفهمه از کجا خورده!!!

  

مناجات یک یارو با خدا: خدایا سی مو ماشین که نیخری، پیل هم که نیدی، زینه جیگول هم نیرسونی، مو دیه بنده تو نیسم، یه فکری سی خوت بکن!

 
یه دونه از این سوسک ریزا هست، هر شب ساعت 12 که میشه میاد رو میز و کمد من راه میره، هی وای میسته نگام میکنه باز راه میره. منتظرم یه شب روی اون غرور مسخرش پا بزاره و بگه که عاشقم شده!

تو جاده شمال بودم، یه دفعه یه گاو پرید وسط جاده! منم محکم زدم رو ترمز و خیلی عصبی شروع کردم بوق زدن که بره، دیدم نه همینجوری وایساده وسط جاده داره چپ چپ نگام میکنه، یه جوری نگام می کرد انگار منتظر بود پیاده شم روشو ببوسم ازش عذرخواهی کنم!

بعد از یه دقیقه دیدم دیگه خیلی بد داره نگا میکنه، اومدم پیاده شم دیدم گاوه یه نگا به من کرد یه نگا به تابلوی محل عبور حیوانات اونور جاده، بعد با افسوس سرشو انداخت پایینو رفت!این حرکتش از فحش  بدتر بود، فقط مونده بود قبل رفتن یکم نصیحتم کنه!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد